ای پرچمدار شیعه و رئیس مذهب جعفری، ای بلند اختر! در شب هجران تو، عالم دگرگون شده است. ای ششمین نور سرمدی، تاریخ از کدام مصیبت تو شکوه کند، آری تاریخ، شرمنده از حکایت غربت توست.
السلام علیک یا جعفر بن محمد الصادق، یابن رسول الله
نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفایده)
کنیه: ابو عبداللّه لقب: صادق
پدر: حضرت محمد بن على (ع)
مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر
تاریخ ولادت: یکشنبه 17 ربیع الاول ، سال 83 هجرى
مکان ولادت: مدینه مدت عمر مبارک : 65 سال
علت شهادت: مسمومیت قاتل ملعون: منصور دوانیقى (خلیفه عباسى)
زمان شهادت: یکشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى
مدفن مطهر: قـبـر شریفش در قبرستان بقیع (واقع در مدینه منوره) در کنار قبر پدر و جدّ و عمویش امام حسن مجتبى (علیه السلام) مى باشد.
زندگینامه امام جعفر صادق(ع)
امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الأول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود. اما بنا به گفته شیخ مفید و کلینى، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى اتفاق افتاده است. لیکن ابن طلحه روایت نخست را صحیح تر میداند و ابن خشاب نیز در این باره گوید: چنان که ذراع براى ما نقل کرده، روایت نخست، سال 80 هجرى، صحیح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روایتى نیمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با این حساب مىتوان عمر آن حضرت را 68 یا 65 سال گفت که از این مقدار 12 سال و چند روزى و یا 15 سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و 19سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار میآید و نیز بقیه مدتى است که سلطنت هشام بن عبد الملک، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.
کنیه مادر امام (ع) را ام فروه گفته اند. برخى نیز کنیه او را ام القاسم نوشته و اسم او را قریبه یا فاطمه ذکر کرده اند. کنیه آن حضرت ابو عبد الله بوده است و این کنیه از دیگر کنیه هاى وى معروفتر و مشهورتر است. محمد بن طلحه گوید: برخى کنیه آن حضرت را ابو اسماعیل دانسته اند. ابن شهر آشوب نیز در کتاب مناقب می گوید: آن حضرت مکنى به ابو عبد الله و ابو اسماعیل و کنیه خاص وى ابو موسى بوده است.
لقب امام صادق (ع)
آن حضرت القاب چندى داشت که مشهورترین آنها صادق، صابر، فاضل و طاهر بود. از آنجا که وى در بیان و گفتار راستگو بود، او را صادق خواندند.
فضایل امام جعفر صادق (ع)
مناقب آن حضرت بسیار است که به اختصار از آنها یاد می کنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: «بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است.» از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت: «ما رأیت افقه من جعفر بن محمد» یعنی: «از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیة شریفة: کل شیء هالک الا وجهه، یعنی: «هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذی یوتی الله منهم» یعنی «ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود.» بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.
شیخ مفید در ارشاد مىنویسد: علومى که از آن حضرت نقل کرده اند به اندازه اى است که ره توشه کاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه (ع) بیشترین نقل ها را از امام صادق روایت کرده اند. هیچ یک از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره برده اند از دیگران سود نبرده اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع کرده اند که شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر مىرسد.
بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است: ”شیعه جعفری“. کمتر مسئله دینی (اْعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. کثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است:
یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 – 83 هجری)، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائدالوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق “هویت مذهبی تشیع” پرداخت. از عصر جعفری است که شیعه در عرصه های گوناگون کلام، اخلاق، فقه، تفسیر و… صاحب هویت مستقل می شود. عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق (ع) کمتر از قیام خونین سید الشهداء (ع) نیست.
امام و فقه اسلامی
ـ فقه شیعه امامیه که به فقه جعفری مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زیرا قسمت عمده احکام فقه اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه که از آن حضرت نقل شده است از هیچ یک از (ائمه) اهل بیت علیهم السلام نقل نگردیده است. اصحاب حدیث اسامی راویان ثقه که از او روایت کرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.
ـ در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند ابوحنیفه و امام مالک بن انس و اوزاعی و محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور کردند. در این دوره است که فقه اسلامی به معنی امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است. و نیز آن دوره عصر شکوفایی حدیث و ظهور مسائل و مباحث کلامی مهم در بصره و کوفه بوده است.
ـ حضرت صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه که محل ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعیان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ی آن عصر بودند بلکه او تنها از یک طریق که اعلاء و اوثق طرق بود نقل می کرد و آن همان از طریق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و این ائمه بزرگوار در مواردی که روایتی از آباء طاهرین خود نداشته باشند خود منبع فیاض مستقیم احکام الهی هستند.
آثار امام صادق (ع):
غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.
1- از آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است. نجاشی صاحب رجال معتقد است که تنها تصنیفی که امام به دست خود نوشته اند همین اثر است.
2- رساله ای که شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت کرده است شامل مباحث فقه و کلام.
3- کتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسی و رد دهریه که املاء امام (ع) و کتاب مفضل بن عمر جعفی است.
4- کتاب الاهلیلجه که آن نیز روایت مفضل بن عمر است و همانند توحید مفضل در خداشناسی و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.
5- مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه که منسوب به امام صادق (ع) و بعضی از محققان شیعه از جمله مجلسی، صاحب وسایل (حرعاملی) و صاحب ریاض العلما، صدور آن را از ناحیه حضرت رد کرده اند.
6- رساله ای از امام (ع) خطاب به اصحاب که کلینی در اول روضه کافی به سندش از اسماعیل بن جابر ابی عبدالله نقل کرده است.
7- رساله ای در باب غنائم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.
8- بعضی رسائل که جابربن حیان کوفی از امام (ع) نقل کرده است.
9- کلمات القصار که بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند که تماما در تحف العقول آمده است.
10- چندین فقره از وصایای حضرت خطاب به فرزندش امام موسی کاظم (ع) سفیان شوری، عبدالله بن جندب، ابی جعفر نعمان احول، عنوان بصری، که در حلیه الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده است.
# همچنین ادعیه امام صادق (علیه السلام) (الصحیفة الصادقیة و الصادصیة الجامعة): مجموعه ادعیه معتبره ای است که از دو امام بزرگوار پنجم و ششم (علیهماالسلام) در کتب روایی شیعه وارد شده و دانشگاه امام صادق (ع) آن را به مناسبت بیستمین سالگرد تأسیس دانشگاه همزمان با میلاد مسعود نبی اکرم اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) منتشر کرده است.
خداوند که خالق عالم و آدم است و معاد را برای بازگشت و دریافت نتائج و پیامد اعمال مردم قرار داده، نظام خلقت را بدین صورت ایجاد کرده که اگر کسی عمل ناپسند و گناه انجام دهد، پیامد عمل خود از طریق ورود به جهنم دریافت میکند.
اگر همان شخص از عملکرد ناپسند خود بازگشت و توبه کرد و عملهای صالح به جا آورد، به طور طبیعی در پی لطف و رحمت خداوند، آثار گناه و عمل ناپسند او برطرف میگردد و آثار خوشایند آن جایگزین میشود. این نه تنها محذور عقلی ندارد بلکه کاملاً عقل پسند و حکیمانه است، چون اصل هدف خلقت انسانها آن است که رحمت و فیض خدا را دریافت کنند و رشد و تکامل نمایند، نه آن که گرفتار قهر و غضب خدا بشوند.
بر اساس آموزههای دینی، محبت به اهل بیت علیهم السلام مخصوصا امام حسین علیه السلام و شادی در شادی آن ها و حزن در ایام حزن آن ها مخصوصا حزن و اندوه و عزاداری برای سید شهدا (که جهت حفظ اسلام و عدالت جان خود را فدا کرد) یکی از راههای بازگشت به سوی حق و در مسیر تکامل قرار گرفتن است.
کسی که محبت به چیزی یا کسی دارد و به آن عشق می ورزد، به سمت آن جذب می شود و خود را شبیه به او می کند و به تدریج مثلش می شود. اهل بیت به عنوان انسان کامل، به عنوان الگو و سرمشق زندگی انسان باید مورد توجه قرار گیرند و در پیش روی انسان ها قرار بگیرند تا با شبیه سازی اعمال آن ها و جاری ساختن روش و رفتار شان در زندگی به عنوان نمونه عملی دین، انسان ها تربیت الهی گرفته و به سمت کمال مطلوب خود پیش بروند. این مهم با محبت و عشق به آن الگوهای زندگی تحقق می پذیرد.
بنابراین محبت و مودت و عشق برای عمل است،نه برای خود محبت و عشق. خدا معشوق برای انسان خلق نکرده است که بتواند با آن عشق بازی کند. اگر توصیه به محبت و عشق به بزرگان دین کرده، برای رسیدن به عمل و نجات خود از پلیدی ها و گناهان بوده است.
محبت و عشق نمودهای گوناگونی می تواند داشته باشد. گاه ابراز محبت با شادی کردن در شادی محبوب ظهور پیدا می کند. گاه با حزن و ابراز ناراحتی در حزن و مصیبت محبوب تحقق می یابد.
از این جهت توصیه اکید نسبت به اهتمام داشتن به عزاداری برای اهل بیت به خصوص امام حسین شده، چرا که عزاداری یکی از نمودهای ابراز محبت و عشق است. ابراز محبت عامل مهم نزدیکی به محبوب و نزدیکی به محبوب عامل الگو گیری و اصلاح خود طبق میزان محبوب می باشد که نتیجه آن هم سعادت انسان و نجات او از آتش جهنم است.
چه بسا مردم به برکت عزاداری امام حسین آگاهی و توجه پیدا میکنند و از خواب غفلت بیدار میشوند و از گناهان خود توبه میکنند و در مسیر حق قرار میگیرند. بر اثر این هدایت رحمت خدا شامل آنان میشود و گناهانشان آمرزیده میگردد. بخشش الهی محذوری ندارد و کار حکیمانه است.
بر همین اساس که در حادثه کربلا وقتی «حرّ» توبه نمود و به سوی حق بازگشت، حضرت امام حسین به او فرمود: «توبة تو پذیرفته است. «حرّ» در راه خدا و دفاع از امام حسین حرکت کرد و شهید شد.
همة افرادی که در عزاداری سید شهدا شرکت میکنند و مثل «حرّ» از اعمال گذشته خود توبه نموده و در مسیر حق تا آخر عمر قرار میگیرد، بدون تردید از جهنم نجات یافته ،بهشت برای آنان واجب میگردد. البته این بدان معنا نیست که هر کسی با همه گناه و آلودگی در مسیر ناپسند، راه خود را ادامه دهد و فکر کند با عزاداری از جهنم نجات پیدا خواهد کرد.
بنابر این عزاداری زمینه توبه و بازگشت و قرار گرفتن در مسیر حق را برای مردم فراهم میسازد، ولی باید توبه و بازگشت مثل توبه و بازگشت «حرّ» باشد و گرنه عزاداری تنها با ادامه گناه و معصیت موجب رستگاری نخواهد شد.
برای نزدیک شدن مطلب به ذهن بدین مثال توجه شود: اگر دانشآموزی بر اثر بازیگوشی و کمکاری نمره قبولی نیاورد و در امتحان تجدید شود، ولی به هر دلیل از بازیگوشی دست کشیده و آگاه شده و برای جبران ضعفهای درسی خود تلاش کند، آیا حکیمانه است که آموزگار او را به خاطر بازیگوشی قبلش به کلاس راه ندهد و فرصت ادامه تحصیل و جبران کاستی را از او بگیرد؟
به طور یقین حکمت اقتضا میکند که برای قرار گرفتن دانشآموز در مسیر پیشرفت و جبران ضعفهای گذشته، باید زمینههایی فراهم شود و او را کمک نمایند کاستی را جبران نماید.
مجالس عزاداری و اشک ریختن برای امام حسین شبیه کلاسهای جبرانی است و زمینه را برای نجات و بازگشت افراد فراهم میسازد.
دهها آثار و برکات دیگر نیز دارد که نمونهایی از آن را در کتاب «جلوههای عرفانی نهضت حسینی» مطالعه کنید.(1)
البته ما نیز قبول داریم که متأسفانه برخی از این حقیقت غافلاند و صرفاً عزاداری را مایة نجات میدانند، بی آن که توجه کنند که عزاداری هدف نیست، بلکه تنها وسیله و ابزار است؛ وسیلهای برای نزدیک شدن روح به اولیای الهی و تطهیر از گناه و قرب به خداوند.
اگر چه متأسفانه برخی از مداحان و واعظان نیز تلاش برای رفع غفلت مردم ندارند، بلکه چه بسا سخنان و خطابه آن ها به غفلت و ناآگاهی دامن میزند.
در عین حال که میتواند عزاداریها و امید بخشیدن به مردم برای نجات و رستگاری موجب جذب افراد مختلف با سلیقهها و تمایلات و اوصاف گوناگون شود.